علاقه زیادی نسبت به بازی با کلمات ندارم و اگر بخواهم واژه ای برای توصیف خودم استفاده کنم از واژه برنامه نویس خسته استفاده میکنم. چیز خاصی برای توضیح بیشتر در مورد من وجود نداره! درواقع تو فصل بیستم از زندگیم به این وبلاگ پناه آوردم. خودم هر چه فرو رفتم و ماندم کافی است رو به بیرون زدن از خویش، دری می خواهم!
کاف
نوشته های یک کاف بیگانه
سلام خوش آمدید
طبقه بندی موضوعی
-
شکست صد روزه
(۶) -
من
(۱۶) -
فصل سوم
(۳) -
فصل چهارم
(۵)
بایگانی
آخرین مطالب
- ۰۳/۰۲/۱۴ ولیکن مکن با قضا پنچه تیز | فصل چهارم
- ۰۳/۰۲/۱۱ تولدت مبارک
- ۰۳/۰۲/۰۳ سینه خواهم شرحه شرحه از فراق
- ۰۳/۰۱/۳۱ دوست برِ دوست رفت، یار به نزدیکِ یار | فصل جهارم
- ۰۳/۰۱/۲۵ خون می چکد از دیده | فصل چهارم
- ۰۳/۰۱/۱۸ می لعل مذاب است و صراحی کان است | فصل چهارم
- ۰۳/۰۱/۱۲ پایان فصل سوم
- ۰۳/۰۱/۰۸ خنک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش ، فصل سوم
- ۰۲/۱۲/۲۷ جانا چرا با ناز و آوا لبخندی ؟
- ۰۲/۱۲/۲۶ ما زآغاز و ز انجام جهان بی خبریم | فصل سوم
پربیننده ترین مطالب
- ۰۲/۰۷/۰۵ قصه آخرم اینجاست.
- ۰۲/۰۸/۲۲ مرا چشمیست خون افشان
- ۰۲/۰۹/۱۶ ساقی بیار باده که ماه صیام رفت..
- ۰۲/۱۱/۰۹ به سمت دریا تو میکشونی..
- ۰۲/۰۸/۲۱ زمان درست رها کردن
- ۰۲/۰۸/۱۸ می جویمت با آنکه پیدا نیستی..
- ۰۲/۱۱/۲۱ ما مقصر شکست نیستیم!
- ۰۲/۰۹/۱۲ که کردار ماند ز ما یادگار
- ۰۲/۱۰/۰۳ تا شب مرگ پایان نرسد بازی ما..
- ۰۲/۱۱/۰۵ تو ای طلوع آرزوی خفته بر باد
پیوندهای روزانه