خسته هستم،خیلی خسته...
ذهنم رو دارم آماده میکنم اما فیزیکی هی خسته میشم و بدن درد میگیرم.
- ۴ نظر
- ۲۵ بهمن ۰۲ ، ۲۰:۳۷
خسته هستم،خیلی خسته...
ذهنم رو دارم آماده میکنم اما فیزیکی هی خسته میشم و بدن درد میگیرم.
میگه آدما نود درصد مقصر شکست هاشون خودشونن!
تا وقتی یاد نگیریم تا لحظه آخر بجنگیم چیزی جز باخت نصیبمون نمیشه!
داشتم به یکسال پیش فکر میکردم قبل از اینکه نسبت به ادامه خودم دچار تردید بشم همچیز آروم بود.
تازه تغییر رشته داده بودم و فکر میکردم توی مسیر درست قرار گرفتم. از همه مهمتر اتفاقی برای مادر و خواهرم نیفتاده بود.
گفت همه آدمای شهر یه روزی یه گوشه نشستن و با این آهنگ گریه کردن!
راست میگفت.
منم روزی همین حس رو تجربه کردم.
با خودم برای نوشتن سر جنگ داشتم که ننویسم.
شرح عملکرد من تو این روزها میتونه خاطره خوبی باشه برای سال های آینده،
خسته نیستم چون تونستم به ترکیب ایده آلم دست پیدا کنم و بهینه سازی داشته باشم.
این جمله رو خیلی دوست دارم.
بگذار آنچه از دست رفتنی است، از دست برود و گرنه تو در قلب یک انتظار خواهی پوسید.
در حالی که کافین رو خام خام قورت دادم با تپش قلب بالا می نویسم.
تعطیلی دیروز به علت بارندگی نقطه عطفی در انجام دادن کارهام شد و باعث شد دیروز حجم زیادی از کارهام رو هندل کنم و ذره ای انرژی برای روزهای آینده ذخیره کنم.
از این کلمه بدم میاد ولی به ناچار باید بگم من گم شدم!
من نیاز دارم خودم رو پیدا کنم.
نقشه راهم رو بکشم و ادامه بدم.
من از این روایت طولانی آغشته به غم خسته هستم.
من هنوز اینجا تو این نقطه هستم.