مرد یخی
داشتم به یکسال پیش فکر میکردم قبل از اینکه نسبت به ادامه خودم دچار تردید بشم همچیز آروم بود.
تازه تغییر رشته داده بودم و فکر میکردم توی مسیر درست قرار گرفتم. از همه مهمتر اتفاقی برای مادر و خواهرم نیفتاده بود.
البته اون روزها تجربه الانم رو نداشتم و استرس شدیدتری رو داشتم به خودم تحمیل میکردم.
باز اگر از 1401 به 1400 پل بزنم.
تو 1400 زندگی رو ناخواسته سخت گرفتم و بجای پیشرفت، درگیر وبلاگ نویسی شدم و بجای کمک و پیشرفت خودم رو دچار سقوط کردم!
شاید از اول هم من آدم شادی نبودم و اون وبلاگ تلنگری به من بود..شاید.. اما سقوط روحی عجیبی داشت اونجا شکل میگرفت..
به هرحال اتفاقات اونموقع رو دوست نداشتم و ندارم.
اگر از 1400 به 99 برگردم. به یک آدم خام برخورد میکنیم که کرونا و انزوا عرصه رو بر اون تنگ کرده بود و تازه داشت "وارد حلقه تلاش ناموفق" میشد.
دارم تو سر خودم میزنم که چرا از فرصت استفاده نکردم؟ من چرا استفاده نکردم؟!
شاید دستاورد من تو این چهارسال تجربه و خودشناسی بود..
در حالی که دارم وارد 1403 میشم، دومینوی اتفاقات بد داره برام شکل میگیره و من اینجا سپر به دست و بدون شمشیر ایستادم و دارم بی نتیجه میجنگم.
از واژه های "جنگ بی نتیجه "، " حلقه تلاش ناموفق " و " حلقه تکرار" متنفر هستم و دوست ندارم نتیجه کارهام رو با این واژه ها بی ارزش کنم. من خیلی جلو رفتم! خیلی!.. نردبون خودم رو ساختم و هر لحظه ممکنه بجای اضافه کردن پله جدید.. میخ آخر رو بکوبم و برم بالا..
تو این 3،4 سال ایستا نبودم و مشغول برطرف کردن نقصها و برطرف کردن جای زخمها بودم.
خونسرد اینجا وایستادم و بر سر عقیده ای که دارم تا آخر میمونم و تلاش میکنم.. به هرحال این جنگ من هست نه بقیه.. و این اعتقاد، روش و شیوه من برای مبارزه هست و البته که باید با بقیه متفاوت باشه..
آدمی نیستم که حرفای زرد و انگیزشی رو به خودم تحمیل کنم و هربار برگردم سر نقطه اول .. چون وقتی جریانی رو مینویسم که حدود دو هفته هست اتفاق افتاده، و هرروز از دیروز یک قدم جلوتره ..
دارم بر میگردم به تابستون امسال و ادامه تلاش ها..
- ۰۲/۱۱/۱۵
وایسا وایسا
چرا وبلاگ نویسی باعث سقوط ت شد؟
مگه مصرف شیشه یا مشروبات الکلی که باعث سقوط بشه؟
من تازه اومده ام اینوری ولی باورش مشکله که وبلاگ دردسر درست کنه