کاف

نوشته های یک کاف بیگانه

کاف

نوشته های یک کاف بیگانه

سلام خوش آمدید

تلخی عمر به شیرینی عشق آکنده است..

سه شنبه, ۳۰ آبان ۱۴۰۲، ۰۹:۴۹ ق.ظ

این جمله رو خیلی دوست دارم.

بگذار آنچه از دست رفتنی است، از دست برود و گرنه تو در قلب یک انتظار خواهی پوسید.

در حالی که کافین رو خام خام قورت دادم با تپش قلب بالا می نویسم.

تعطیلی دیروز به علت بارندگی نقطه عطفی در انجام دادن کارهام شد و باعث شد دیروز حجم زیادی از کارهام رو هندل کنم و ذره ای انرژی برای روزهای آینده ذخیره کنم.

سر کلاس نشستم و دارم مینویسم. اگر سر درد به سراغم نیاد بر خلاف روزهای گذشته حرف های زیادی برای گفتن خواهم داشت.

الان دقیقا من به قسمتی از حلقه ی بی نهایت رسیدم که توانایی بریک کردنش رو پیدا کردم اما ذره ای اگر پام بلغزه، حلقه به دستور break نمیرسه و من مجبور به continue میشم.

اگر اینجا رو خونده باشید متوجه میشید که من بارها بار از کلمه حلقه استفاده کردم.. 

من گیر کردم و  به دنبال راه فرار میگردم.

از چی بگم براتون؟

تازگی ها به مبحث ساختمان داده علاقه مند شدم و مبحث جدیدی گراف ها شدیدا منو هیجان زده کرده..

فکرای بزرگی تو سرم هست اما متاسفانه تایم کافی برای انجام دادنش ندارم البته از سردرد و خستگی هم نباید غافل بشم.

تا اینجا تونستم استرس رو کنترل کنم و به روند عادیم برگردم.

اگر یکم برنامه ریزیم رو به سمت جلوتر ببرم قطعا میتونم فشار رو کنترل کنم.

از این موضوع که رفیق صمیمی هیچکس نیستم و فراموش شدم. یکم ناراحتم اما چاره ای ندارم، مقبولیت و دوست داشتن اجباری بدست نمیاد و من تو این مقطع علی رغم نیاز خیلی درگیر این موضوع نمیشم.

 

برای شاد بودن نخست باید طعم غم را چشید.

 

  • یک کاف

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی