کاف

نوشته های یک کاف بیگانه

کاف

نوشته های یک کاف بیگانه

سلام خوش آمدید

بارون خون، روز پنجاه و هشتم

سه شنبه, ۱ مرداد ۱۴۰۴، ۱۲:۳۳ ق.ظ

شاید بیشتر نوشتم.

روزهای نرمالی هست اما من نرمال نیستم و دوباره متلاطم و آشفته شدم.

آشفتگیم این شکلی هست که آروم نشستم ولی بی قرارم و صدای تپش های قلبمو دارم مینشوم.

وقتی نسبت به مسیرم بی اعتماد میشم و فکر و خیال به ذهنم هجوم میارن این شکلی میشم.

نمیدونم چرا دارم خودم رو اذیت میکنم،

البته شاید به خاطر ترسو بودنم هست که دست به هیچکاری نمیزنم و فقط میشنم فکر و خیال میکنم.

خیلی وقت هست که سعی میکنم خودم و روحیه ام رو کنترل کنم اما ناموفق هستم.

اگر پتانسیلی توی خودم نمیدیدم میگفتم آره من ضعیف هستم و میکشیدم کنار..

اما نمیدونم.

امیدوارم قبل اینکه غرق بشم بتونم خودم رو پیدا کنم و بسازم.

  • یک کاف

نظرات (۱)

حتما می تونی

 

خودت رو به لا اله الا اللّٰه گره بزن

 

+ کلمه لا اله الا الله حصنی

و من دخل من حصتی، امن من عذابی

 

پاسخ:
ممنونم

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
آخرین مطالب