دل، واژه همواره مشکل، روز سی‌ام
امروز از نظر تایمی 10 از 10 بودم و به تارگتی که تعریف کرده بودم رسیدم.
یکم استرس من رو گرفت، که به نظرم طبیعی میاد.
وارد فصل امتحانات شدیم و واقعا حس میکنم تجربه کافی رو دارم که از پسشون بر بیام اما زمان کافی ندارم.
باید تلاشم رو بیشتر کنم و خوش شانس باشم که بتونم خوب نتیجه بگیرم :D
دیگه چی؟
امروز هدیه سین رسید. اونقدر با ذوقش، ذوق کردم و اونقدر سرش منت گذاشتم که بچه تو آمپاس موند.
فعلا پروژه و کار جدیدی نگرفتم. و هفته بعد که رفتم باید با محمدرضا برای تابستون برنامه‌ام رو ست کنم و دوتا کار اجرایی که گرفته رو ببریم جلو.
کارهایی که با محمدانجام میدیم بیشتر جنبه اجرایی و لینکسازی داره، که اونم حس میکنم برای آینده و تجربه کارتیمی خیلی لازمه..
برای تابستون فعلا برنامه ای ندارم.
فردا روز تعیین کننده ای هست. حدود 20 تا تسک باید انجام بشه فردا..
هرجقدر که تسک های فردا بمونه برای روز بعد، استرس بیشتری پشت سرش میاد.
پس باید فردا هرطوری شده انجام بدم.
