انا اصطبرت قتیلا و قاتلی شاکی
معنی چیزی که نوشتم میشه
من که مقتولم صبر میکنم اما قاتل شکایت می کند!
پسر هر وقت اتفاق خاصی میفته برای اینکه به خودم اطمینان خاطر بدم فصل جدید رو شروع میکنم.
تجربه خاصی در فصل ششم نداشتم.
فصل هفتم برای من هیجان انگیز هست چون مسیر رو یاد گرفتم و میدونم الان باید با چی بجنگم!
دیشب اتفاق عجیبی افتاد و کار احمقانه ای انجام دادم که نتیجیش این بود که من حتی میتونم در بدترین شرایط نتیجه بگیرم.
باید علیرضا رو از لاکش بیرون بیارم و دوتایی باهم با این غول سیاه مبارزه کنیم. ضربات مشت من تنهایی کافی نیست و علیرضا هم باید مشت بزنه!
تو این سی روز کلی آزمون خطا کردم.
مسیر رو بلدم پس برای نتیجه گیری روتین اصلی رو از فردا شروع میکنم و توی این 20 روز کل این اتفاقات رو جابجا و کنترل می کنم.
کی میگه نمیشه ؟ من اینجام که تفاوت ها رو رقم بزنم.
استرس و خودزنی به کار نمیاد و باید بی تفاوتی رو یاد بگیرم.
بدترین اتفاقی که با بی تفاوتی رخ میده چیه؟ نمیدونم
من از نقطه امنم بیرون میام و انجامش میدم.
- ۰۳/۰۵/۳۱
موفق باشی🙃