کاف

نوشته های یک کاف بیگانه

کاف

نوشته های یک کاف بیگانه

سلام خوش آمدید

شب فراق نخفتیم لاجرم ز خیال

دوشنبه, ۱ مرداد ۱۴۰۳، ۱۲:۳۴ ب.ظ

اوه پسر چقدر خسته و خواب آلودم..

تو این چندروز بازهم وقت رو هدر دادم و دست از پا درازتر برگشتم.

موضوع زیادی ندارم در موردش صحبت کنم.

به تلنگر و نیروی درد نیاز دارم تا یکم پرانگیزه تر بشم.
باید چندتا از آدم های نخاله رو حذف کنم، نخاله کلمه قشنگی نیست اما شما "بدردنخور" معنی کنید.
این آدم ها انرژی زیادی از من میگیرند.

وضعیت خیلی عجیب غریب هست انگاری قفل شدم.

هیچ ایده ای برای برون رفت ندارم.

فکر کنم باید برم، یکبار برای همیشه میرم.

  • یک کاف

نظرات (۲)

  • معلّم آینده
  • سلام دلم برای اینکه وبلاگت بخونم و باز بنویسم تنگ‌شده بید:٫)

    تلنگر رو باید دید چی هست که می‌تونه از این وضعیت آدم رو در بیاره بعد به خودش بزنه آدم.

    شاید اگر یه توقف کوتاه بشه زد و باز ادامه داد درست بشه 

    پاسخ:
    درود.
    منم دلت برات تنگ شده
    خیلی وقت هست خبری ندارم ازت.
    توقف کوتاه، برای من داره طولانی میشه
  • آلباتروس ...
  • دقیقا مثل حال و روز من ، فقط شرایط من یکم وخیم تره

    پاسخ:
    بلا ازت دور
    امیدوارم همیشه خوب باشی

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی