هیچ اتفاقی انگار قرار نیست رخ بده..
- ۰ نظر
- ۱۴ خرداد ۰۴ ، ۱۱:۱۴
امروز روز پرفشار و سختی بود، سر درد شدم.
فردا روز آخر هست و بعد فردا میتونم برگردم به فرجه و نفس راحت بکشم.
یه آزمون عملی دو ساعته دارم.
و یه تحویل پروژه، اصلا مبحث این پروژه رو نمیدونم. و فکر نمیکنم آدمی باشم که بتونم تو 21 ساعت آتی پروژه رو تحویل بدم. اما خب باز امید دارم که یک روز پروژه رو تمدید کنه..
ببینم فردا چی میشه.
باید تمرکز رو افزایش بدم و گرنه شکست میخورم.
بعد 21 روز هنوز نتونستم برنامه خوابم رو اوکی کنم.
روز بیستم هم رسید.
امروز هم نتونستم زیاد به برنامهام متعهد بمونم.
قصد دارم چرخه رو بشکنم.
روزای اول خیلی پر قدرت تر بودم.
امروز تحت فشار گذشت، نه فصل سه خوندم و نه هیچ کار خاصی..
هزینه پروژه رو گرفتم، دوتا ازمایش ها رو انجام دادم.
مونده چهارتا،
۲تا رو فردا انجام بدم.
و بعد انجام این دوتا,۶ ساعت اتی به فعالی بپردازم.
یکم درس خوندم
کار طراحی تراکت ها و بنر رو تموم کردم.
مجموع 7 ساعت،
طراحی تراکت رو شروع کردم و درس ها رو یه ذره خوندم.
خسته هستم، دیرمیخوابم. امیدوارم فردا رو از دست ندم.