کاف

نوشته های یک کاف بیگانه

کاف

نوشته های یک کاف بیگانه

سلام خوش آمدید

پسر جان بالاخره آبان پرحادثه رو به خیر و خوشی تموم کردم. 
سعی کردم تا حد امکان تلفات رو کنترل کنم و با برنامه پیش برم.

  • یک کاف

درست در لابلای توالی از فشارها و استرس باز به اینجا پناه آوردم.

غرق شدن در رویا باعث شد که مقداری از فشار رو کنترل کنم.
آیا چیزی که الان من رو ناراحت کرده یکسال دیگه همین موقع مهمه؟ نه زود میگذره

من شدید به درمان فکر میکنم

به هزار و یک روش ناتمام که برای درمان و جنگ انجام دادم اما باز شکست خوردم.

منظور از شکست اینه که نتیجه نگرفتم

  • یک کاف

آبان و آذر همیشه سخت ترین ماه های زندگی من بودن

بدون تلفات عبور کردن از این ماه ها تقریبا یه چیز غیرممکنه‌..

  • یک کاف

پاییز همواره برای من یادآور فشار، اتفاقات سخت متوالی و کلافگی هست.

امسال هم بی نصیب نموندم و مجددا تو فشار قرار گرفتم.

  • یک کاف

لحظات عجیبی را دارم سپری می کنم. 

اشک ها، لبخند ها داره مرور میشه. و من دارم فکر میکنم چرا سر هیچ قمار کردم؟
باختن؟ شکست خوردن؟ من چیکارکردم؟ ما چیکار کردیم؟

  • یک کاف

پسر ابنجاهم ایگنور شدیم و کسی برامون فال نگرفت :D

وضعیت جالبی رو دارم پشت سر میزارم که خیلی عجیب غریب بنظر میرسه.

  • یک کاف

بعد از گزارشکاری که انجام دادم.

حال و احوالم به سمت نزولی شدن طی شد.

خسته یا غمگین نیستم.

سرحال و بیدارم.

  • ۰ نظر
  • ۲۸ شهریور ۰۳ ، ۱۹:۳۲
  • یک کاف

بر سرِ راه‌ات، من آخرین‌ام
آخرین بهارم، آخرین برف
آخرین نبردم برای نمردن

و ما اینک
فروتر و فراتر از همیشه‌ایم.

  • ۳ نظر
  • ۱۶ شهریور ۰۳ ، ۱۸:۰۹
  • یک کاف

اثری از تقلای غریق برای نجات نیست، شبیه آواز قو در وقتی است که قرار است برای همیشه در تاریکی ناپدید بشود.

  • ۱ نظر
  • ۰۵ شهریور ۰۳ ، ۰۰:۴۴
  • یک کاف

معنی چیزی که نوشتم میشه 
من که مقتولم صبر می‌کنم اما قاتل شکایت می کند!

  • ۶ نظر
  • ۳۱ مرداد ۰۳ ، ۰۴:۲۳
  • یک کاف