کاف

نوشته های یک کاف بیگانه

کاف

نوشته های یک کاف بیگانه

سلام خوش آمدید

گفت همه آدمای شهر یه روزی یه گوشه نشستن و با این آهنگ گریه کردن!

راست میگفت.

منم روزی همین حس رو تجربه کردم.

  • یک کاف

‏در رابطه قطع ارتباط با چندتا دوستام با من، جا داره تشکر کنم از همه‌ی انسان‌هایی که حضورشون رو از ما دریغ کردن تا ما بفهمیم زندگی بدون اون‌ها بدون تو مخیاشون و بدون غرور تخ××شون چقدر زیباتره..

  • یک کاف

با خودم برای نوشتن سر جنگ داشتم که ننویسم.

شرح عملکرد من تو این روزها میتونه خاطره خوبی باشه برای سال های آینده،

خسته نیستم چون تونستم به ترکیب ایده آلم دست پیدا کنم و بهینه سازی داشته باشم.

  • یک کاف

مدام این جمله "گر جگر شیر نداری سفر عشق نرو" تو ذهنم پلی میشه..

این چند روز به شدت اکتیو بودم و قصد دارم تا آخر همینجوری رو به جلو ادامه بدم.

فیزیکی خسته هستم.

  • یک کاف

تا شب مرگ پایان نرسد بازی ما..

  • یک کاف

ماه هاست که از زندگی دور شدم و وارد حاشیه های نه چندان جالب شدم.

  • یک کاف

وقتی تصنیف قلاب شجریان رو گوش میدم به حال و هوای ۱۷ سالگی پرتاب میشم.

تو ۱۷ سالگی نسبت به الان شرایطم تا حدودی قابل هضم تر بود.

  • یک کاف

همیشه به رفتن و فرار کردن فکر میکنم؟ چرا واقعا؟

"چرا من میخواهم نباشم؟"

  • یک کاف

ثانیه، دقیقه ،‌ ماه ها و سالهاست که دارم با این دیو سیاه میجنگم.

تقریبا  دارم شکست میخورم.

  • یک کاف

امشب یکی از سخت ترین شب های من بود.

پر از استرس و پر از ناراحتی.

  • یک کاف